قدس آنلاین؛ سایت تحلیلی نشنال اینترست اخیراً مقالهای با قلم «دانیل دپتریس» منتشر نموده که نویسنده آن معتقد است بزرگترین مشکل ترامپ در خاورمیانه محمد بن سلمان دردسرساز است.
متن کامل مقاله در ادامه آمده است.
ولیعهد جوان سعودی که زمانی توسط «توماس فریدمن»، ستون نویس نیویورک تایمز به عنوان نسخه عربی نلسون ماندلا مورد تحسین قرار گرفت، دوباره در صدر اخبار بوده و طبق معمول کلیه اخبار در مورد وی منفی است.
در روزهای پایانی هفتهای که گذشت، هک شدن تلفن جف بزوس (مدیر عامل و مؤسس آمازون و مالک واشنگتن پست) توسط ولیعهد عربستان سعودی به یکی از داغترین خبرهای رسانههای جهان تبدیل شد. با این حال، ظاهراً مقامات کاخ سفید و دولتمردان آمریکا تصمیم گرفتهاند تا به نفع متحد سعودی خود بار دیگر سکوت کنند، اما سازمان ملل متحد در اقدامی بیسابقه، بهصورت جدی این ماجرا را مورد بررسی قرار داده است.
دادگاه سلطنتی عربستان سعودی به سختی این ادعا را تکذیب نموده و ادعا میکند که محمد بن سلمان هیچ ارتباطی با هک شدن تلفن بزوس ندارد. سفارت عربستان سعودی در واشنگتن نیز ادعاهای بزوس را «پوچ» خواند. «فیصل بن فرحان بن عبدالله آل سعود»، وزیر امور خارجه عربستان سعودی نیز وقتی در مجمع جهانی اقتصاد در داووس از وی در این ارتباط سوال شد، همین کلمه را به کار برد.
البته این مقامات نماینده همان کشوری هستند که بارها تأکید کرده است برنامه جنگ پنج ساله سعودیها در یمن جهت اجتناب از تلفات بیشتر انجام شده است. توضیحاتی که بر اساس شواهد شورای حقوق بشر ایالات متحده آمریکا، دبیر کل سازمان ملل، سازمان عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر نامعتبر است.
این مقامات نماینده همان کشوری هستند که سعی نموده چشم جهانیان را به روی واقعیت قتل «جمال خاشقجی» - ستون نویس واشنگتن پست – ببندد و ادعا کند خاشقجی کنسولگری عربستان سعودی در استانبول را به طور کاملاً سالم ترک نموده است. البته حقیقت این بود که خاشقجی توسط مأموران سعودی که بطور خاص به ترکیه منتقل شده بودند، به منظور خاموش کردن هر نوع انتقاد از ولیعهد «محمد بن سلمان» در کنسولگری عربستان در استانبول به قتل رسید. پس از این قتل، سیا با اطمینان بالایی ارزیابی میکند که محمد بن سلمان دستور این قتل را داده است.
این در حالی است که ریاض هرگونه دخالت رسمی در مرگ خاشقجی را به شدت رد کرده علیرغم همه شواهد و مدارکی که در طول سال گذشته منتشر شده است. هدف قرار دادن مخالفان با خشونت، پرتاب آنها به زندان با اتهامات ناخوشایند و دروغ گفتن در مورد آنها چیز جدیدی در خاورمیانه نیست. دولتهای منطقه هر کدام به نوعی درگیر سرکوب داخلی هستند. ما نباید انتظار داشته باشیم که عربستان سعودی متفاوت از سایر دولتهای اقتدارگرای منطقه عمل کند.
از زمانی که محمد بن سلمان به عنوان وزیر دفاع در سال ۲۰۱۵ منصوب شد (و احتمالاً قبل از آن)، سعودیها به اندازه خود تأثیر بی ثبات کننده بر نظم منطقهای داشته اند. عربستان سعودی در سوریه، عراق، لبنان و یمن دخالت میکند و باعث بی ثباتی بیشتر منطقه خاورمیانه شده است. این کشور با آغاز جنگ شش ساله خود با یمن تاکنون غیر نظامیان بیشماری را به کام مرگ کشانده و افراد بی گناه زیادی را آواره نموده است. عربستان تا جایی پیش رفته است که حتی با استعداد ترین دیپلمات سعودی میتواند به طور مشروع استدلال کند که فرو بردن فقیرترین کشور جهان عرب در فقر و بیماری باعث ثبات منطقه است.
دولت ترامپ به طور خاص و به طور کلی واشنگتن مدت هاست که بر روی پوستههای تخم مرغ با سلطنت سعودی قدم میزنند. مقامات آمریکا از توهین به دربار سلطنتی سعودی خودداری کنند زیرا میترسند سعودیها از اردوگاه ایالات متحده آمریکا جدا شده و ارتباط خود را با روسیه و چین تقویت کنند. واقعیت این است که در مورد این ترسها به شدت اغراق شده است زیرا «ولادیمیر پوتین» و «شیء جین پینگ» نسبت به امریکا شرکای بی وفایی برای سعودیها هستند.
البته هیچ کس توصیه نمیکند که در روابط آمریکا و عربستان سعودی شکاف ایجاد شود. ارتباط امریکا و عربستان میتواند نتیجه مثبتی داشته باشد، به این دلیل که واشنگتن و ریاض در حوزه انرژی منافع مشترک دارند. اما مقامات واشنگتن باید بدانند که ریاض در این رابطه شریک ارشد نیست. عربستان سعودی به ایالات متحده آمریکا بسیار بیشتر از آنچه ایالات متحده آمریکا به ریاض نیاز داشته باشد، نیاز دارد. تا زمانی که این فرض در دستگاه سیاستگذاری امریکا پذیرفته نشود واشنگتن در مورد حداقل منافع ایالات متحده در خاورمیانه دچار سو تفاهم بوده و درک نمیکند که در دفاع همیشگی از عربستان سعودی چقدر غیر منطقی، غیر ضروری و بی پروا رفتار میکند.
نظر شما